پس از تو خاک بر سر دنیا !
واقعه کربلا را مطالعه می کنم. رسیده ام به آنجا که علی اکبر وارد میدان نبرد می شود. اکنون، همه یاران وفادار امام فدایی مولاشان شده اند و میهمان آسمان و بهشتیانند. تنها اهل بیت مانده اند. علی اکبر زیبا از پدر رخصت می طلبد برای رزم، برای پر پر شدن و امام، علی اکبرش را، جانش را با چشمان اشک آلود روانه قتلگاه می کند.
آسمان چشمانم بارانی است!
ای کاروان آهسته ران کارام جانم می رود *** آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن *** من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
آسمان چشمانم بارانی است!
جان امام حسین، با آن قامت نازنین روانه پیکاری نابرابر و بس ناجوانمردانه می شود. تشنگی امانش را بریده. به سوی خیمه ها باز می گردد و از پدر طلب آب می کند. پدر می گرید و وعده نوشیدن آب از دستان جدش رسول خدا را به او می دهد.
علی اکبر به میدان باز می گردد و دلیرانه پیکار می کند.دشمن زبون، ضربتی بر سرش می زند و پیکر مبارکش را قطعه قطعه می کنند. امام، بر بالین علی اکبر، گریان می فرماید: پس از تو خاک بر سر دنیا!
آسمان چشمانم بارانی است!
گویی رسم زمانه است؛ عشاق باید بسوزند یا پر پر شوند. به یاد پیکر قطعه قطعه شهید محسن حججی!
- ۳ نظر
- ۰۵ مهر ۹۶ ، ۱۵:۳۶